مهم نیست ترم اول باشم یا ترم پنجم.هفته اول خوابگاه عزادارم....البته به صورت درونی.یعنی طول میکشه تا خودمو تطبیق بدم.خونه اینطوری نیست.وقتی میرسی خونه انگار از اول هیچ جا نرفتی.همیشه بودی ولی خوابگاه...ان شاالله که زود منطبق بشم و رخت عزا رو در بیام
پ.ن:پیرمرد صدساله ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد.عنوان کتابیه که دیروز تمومش کردم.خیلی جالب و دوست داشتنی بود.
نویسنده اش یوناس یوناسن هست.با ترجه روان و دلچسب شادی حامدی
چند صفحه اول یه داستان حوصله سر بره ولی یهو....انقدر اتفاق می افته که داستان به شدت جذاب میشه بعد اون انقدر داستات های دیگه ای تعریف میشه که واقعا نمی تونی بگی کدومشو بیشتر دوست داری و پایان بندیش عالیه....خیلی خوبه....طنزش وای طنزش....یعنی ناخودآگاه لبخندت همیشگی میشه برای 300 و خورده ای صفحه