امروز تو آسیب شناسی2 استاد فرمودند که یکی از سبب شناسی های somatic symptoms داده های بنیادی همه ما آدم ها هستن مبنی بر اینکه وقتی یکی مریض میشه یا می میره یا خلاصه یه اتفاق ناراحت کننده براش می افته بقیه می بخشنش چون مظلوم میشه و بقیه بارش دلسوزی می کنن و حتی اگر قهر باشن آشتی می کنن.(برای همین آدم ها گاهی بدون شواهد بالینی شکایت های بدنی دارن...برای اینکه توسط بقیه بخشیده بشن)
خب تا اینجا که یه متن علمی داشتیم که ربطی هم به من نداشت.ولی از این جا به بعد....خب من فکر می کنم من این داده های بنیادی رو ندارم.یعنی احتمالا موقع انتقال اطلاعات مغز من اینا رو دریافت نکرده یا گرفته بعدا پاک کرده خلاصه اینکه وقتی یکی چندبار منو ناراجت می کنه(میتونه ناراحتی های بسیار کوچولویی باشه ولی بستگی به موضوع و فرد داره)دیگه به یه حد بی تفاوتی میرسم.حتی نه نفرت...بی تفاوتی صرف و برام فرقی هم نداره تصادف کنه، عزیزش بمیره یا خودش بمیره یا هرچی دیگه....دیگه برای من مرده و من هرگز و هیچ وقت دیگه باهاش دوست نخواهم بود برای همینه اول دوستی هام به اطلاعشون میرسونم که من آدم بی رحمی هستم(البته از الان به بعد باید بگم نقصی در داده های بنیادیم دارم)ولی ملت باور نمی کنن و میگن :نه تو که خیلی شیرین ومهربونی(آوووغ.....حالم بد شد)ولی بعدا میفهمن من واقعا بی رحمم.
حالا این همه گفتم که بگم وقتی یکی اول دوستی،رابطه،شراکت کاری و....هشدار بهتون میده جدی بگیرید.پشت گوش نندازید.همین